براي ديدن تمامي قسمتها بايد عضو شويد.
براي ديدن تمامي قسمتها بايد عضو شويد.
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةPortal*مكتبة الصورأحدث الصورورودثبت نام

 

 آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است !

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
Biganeh
moderator
avatar


تعداد پستها : 598
اعتبار : 183
Registration date : 2008-09-28

آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است ! Empty
پستعنوان: آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است !   آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است ! Emptyالجمعة أبريل 10, 2009 10:50 am

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای مصباح ؛ دموکراسی دینی فریب است نه انفعال! سخنان آیت الله مصباح یزدی در همایش "مردم سالاری دینی" بهانه ای شد تا ضمن نقد ایشان به تبین مجدد دین و دموکراسی بپردازم. ایشان خواستار یک "جهاد علمی و فکری" برای پرداختن به بحث مردم سالاری دینی شدند؛ در پاسخ باید گفت:مسئله آنقدرهم پیچیده و بغرنج نیست که نیاز به جهاد علمی و فکری داشته باشد ، اما برای شما جهاد اکبر است ، همفکران شما بایستی از خود بگذرند و جهاد با نفس - که جهاد اکبر است- بنمایند! اگر علی وار با نفس خود جهاد ومبارزه کنید راه دموکراسی ومردم سالاری هموار می شود و آن وقت است که مردم با میل و رغبت حکومت دینی را بر می گزینند ، اما اگر تلاش کنید تابا تحریف ، تحدید و تفسیر به رأی از دموکراسی آنچه را می خواهید به کرسی بنشانید ، چیزی جز استبداد دینی برای مردم به ارمغان نخواهید آورد هرچند نام آنرا دموکراسی دینی بگذارید ، مردم عمل شما را در ترازو می نهند وکلام شما را با عملتان می سنجند(دوصد گفته چون نیم کردار نیست)اما بعد ، فرازهایی از سخنان معظم له را عیناً آورده و به نقد می نشینیم؛
فرموده اید:

1- آیا دموکراسی اسلامی مفهومی انفعالی است؟

2- اضافه کرده اید: غرب دموکراسی را به یک بت تبدیل کرده است ومنکران آنرا عقب مانده ومتعصب معرفی می نماید ، دموکراسی به این معنا که هیچ خط قرمزی برای انسان وجود ندارد با تفسیر مردم سالاری دینی ناسازگار است !

3- باز گفته اید: ما مدل اسلامی دموکراسی را می پذیریم به این معنا که مردم چون مسلمانند ورأی می دهند که احکام اسلام پیاده شود می پذیریم !

4 - در تشریح دموکراسی اسلامی گفته اید: دراین نوع دموکراسی تمام کارها براساس نظر مردم وبه صورت بی طرفانه انجام می شود و حکومت ما نیز برهمین اساس بنا شده است ، لذا دموکراسی که غرب پذیرفته با دین مبین اسلام مغایرت دارد و قسمتهایی از دموکراسی را می شود پذیرفت که چارچوبی مطابق تعالیم اسلامی داشته باشد!


1 - حضرت آیت الله؛ سخنان شما ضمن اعتراف واقراربه انفعال دربرابر تابوی ساخته غرب تحت عنوان "دموکراسی" تلاشی است برای گریز از مردم سالاری با توجیهات شرعی ، از یکسو منفعل از ابتکار عمل غرب با ارائه الگوی حکومت مردم بر مردم و قبول حق حاکمیت مردم ، نمی خواهید برهنه و عریان منکر دموکراسی و حاکمیت مردم شوید، از اتهام استبداد و خودکامگی می هراسید و از سویی دیگر حکومت مردم را بر نمی تابید ، چون نمی خواهید در برابر مردم بایستید "دموکراسی" را می پذیرید وبرای فرار از ملزومات آن "پسوند اسلامی" یا دینی رامی افزایید . در واقع دموکراسی را مقید کرده اید، آنرا مشروط پذیرفته اید وگاهی قیودات شما آنچنان است که از این موجود چیزی نمی ماند تا شناسایی شود " شیر بی یال و دم را شکم که دید این چنین شیری خدا هم نافرید "

می خواهم بگویم واژه مجعول "دموکراسی دینی" یا "مردم سالاری دینی" ترفندی است برای فرار از ملزومات دموکراسی ، نام بی مسمایی است ، جعل این عناوین ساز و کار استبداد است برای فریب مردمان ، بیایید مردانه بگویید ، رأی مردم در استقرار حکومت را قبول دارید یا نه ؟ حاکمیت را حق مردم می دانید یا خیر؟ بازی با کلمات بس است ، شما برای تمامی علوم پسوند اسلامی ساخته اید، طب اسلامی،شیمی اسلامی، فیزیک اسلامی، ولابد ریاضیات اسلامی! آقای مصباح به نظر شما در ریاضیات اسلامی دو دوتامی شود چند تا ؟! یا درمان زخم اثنی عشر اسلامی با غیر اسلامی چه تفاوتی دارد؟!

اگر می خواهید رأی و نظر مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در مورد دموکراسی (بدون پسوند) بدانید، مولایمان پس از خلیفه سوم که اجتماع برای بیعت با او بی سابقه بود به مسجدآمد و فرمود: "هذا امرکم" امر خلافت وحکومت از آن شماست ، حکومت مال مردم است ، به هر کس می خواهید بسپارید ، علی (ع) که تعارف نمی کند او مردم سالاری و دموکراسی را می پذیرد ، اما علی (ع) برنامه ای دارد و پذیرفتن علی (ع) به معنای پذیرش برنامه اوست ، همانگونه که پس از خلیفه دوم حاضر نشد مردم را بفریبد وخلافت را عهده دار شود ، فرمود اگر مرا می خواهید طبق کتاب وسنت عمل خواهم کرد نه کلمه ای کم نه زیاد. آری ما باید در بستر دموکراسی و مردم سالاری بسته کامل حکومت دینی را به مردم عرضه کنیم ، خواه بپذیرند خواه نپذیرند " من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال " حق نداریم از ثقلین (کتاب و عترت ) جدا شویم برای پذیرش مردم، حق نداریم حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کنیم تامردم را خوش آید ورأی دهند! ما نیازی به حکومت نداریم واگر مردم خواستند و با رأی خود اصرار ورزیدند فقط حکومت خالص اسلامی را برقرار می کنیم که بسیار دشوار است و زیاد خواهان دربرابر ما می ایستند ، اجرای عدالت سخت است ،طلحه وزبیردر اطراف ما زیادند که ردیف بودجه خاص از بیت المال می طلبند وچون پاسخ منفی دهیم وااسلاما سردهند و مارا تکفیر کنند .یکی خود را سیف السلام می خواند وزیاده می خواهد ، دیگری حجة السلام است وبرای ترویج دین می خواهد! حضرات آیات یدالله اند واگر می خواهید مال الله بدست خدا برسد چه کسی بهتر از حضرات سراغ دارید؟ حضرت آیت الله آیا واقعاً برای آقایون فقط مصالح اسلام مد نظر است و حکومت در نظر آنان مثل امیرالمؤمنین علی علیه السلام به اندازه "عطسه بز" یا " کفش پاره مندرس" ارزش ندارد؟ اگر چنین باشد دعوای دموکراسی وحق حاکمیت مردم حل است ومردم یا گمراه می شوندو به دنبال ائمه کفر می روند که وظیفه ما ترویج و تبلیغ دین است و در این راه تحمل مشقات و رنجها اجر دارد و ما مامور به تکلیفیم واگر هدایت شوند و امیر المومنین را برگزینند، برای چنین امیری جان می دهند وبا چنین امامی سیر تکاملی انسان بسوی حق جل وعلا معنی می یابد. پیامبراسلام صلوات اله علیه وآله در مدت 10 سال حکومت در مدینه النبی 5 بار بیعت کرد ، از بیعت عقبه که دعوت از او بود تا بیعت شکوهمند ورود پیامبر به مدینه و بعد با گروه گروه ایمان آورندگان و بیعت تحت شجره هنگامی که منافقین ایجاد شک وشبهه کرده بودند وآخرین بیعت در حجه الوداع و برکه غدیر خم ، همه و همه حکایت از پذیرش رأی مردم برای استقرار حکومت الله است و قبل از آن پیامبر سنگ را بر پیشانی و خاکستر و شکمبه را برسر تحمل می کرد و بسوی خدای یگانه دعوت می فرمود. من معتقدم ، دموکراسی یک نظام سیاسی است مبتنی بر خواست واراده مردم در تشکیل حکومت وبه تعبیر ساده تر پذیرش حق حاکمیت مردم و پیامبردر دعوت خود همین مردم را مخاطب قرار داده و بسوی جامعه اسلامی و حکومت اسلامی دعوت می فرماید و تا اکثریت جامعه این دعوت را با بیعت خود لبیک نمی گویند تشکیل حکومت نمی دهد. علی علیه السلام که خلیفه بلافصل پیامبر و وصی اوست وبه اعتقاد ما ولی خداست ، چون پس از پیامبر (ص) به هر صورت رأی مسلمین را به جانب دیگر بردند 25سال خانه نشین می شود و برای حکومت دست به شمشیر نمی برد ، این عین دموکراسی است. دقت بفرمایید که پیامبر(ص) وائمه هدی (ع) یک بسته کامل از جهان بینی توحیدی و ایدئولوژی اسلامی را که شامل احکام فردی ، اجتماعی ، حکومتی ، حدود ، دیات و ... می باشد عرضه نموده اند و مردم حکومت مبتنی براحکام اسلام را انتخاب کردند ، این مردم یثرب بودند که به دنبال پیامبر (ص) رفتند که مدینه فاضله را برای ما ایجاد کن. همین مردم به در خانه علی (ع) آمدند و از او حکومت عدل وحق برمبنای کتاب وسنت را طلب کردند. همین مردم با هجده هزار بیعت از حسین(ع) دعوت کردند و چون پیمان شکستند وبیعت نگاه نداشتند ، حسین(ع) آماده بازگشت ویا حتی خروج از بلاد اسلامی بود که راه را براو بستند واو را بین ذلت وشهادت مخیرساختند. اتفاقاً فلاسفه غرب با دموکراسی مخالف بودند چون افلاطون وارسطو و مردم را ذیصلاح برای امر حکومت نمی دانستند و تاکید بر نخبگان جامعه داشتند . درواقع دموکراسی وحکومت مردم برمردم از آن انبیاء واولیاست وغرب آنرا از اسلام گرفته است.
2- فرموده اید: "غرب دموکراسی را به یک بت تبدیل کرده است ومنکران آن را عقب مانده ومتعصب معرفی می نماید، دموکراسی به این معنا که هیچ خط قرمزی برای انسان وجودندارد با تفسیر مردم سالاری اینجا ناسازگاراست! "

آیا درغرب خطوط قرمز وجودندارد؟ اتفاقاً خطوط قرمز درغرب فراوانتر از کشور ماست ، درغرب براساس قاعده " لا ضرر و لا ضرار " که از اسلام گرفته اند خطوط قرمز زیان واردکردن به دیگران است و با کمترین تخلف واشتباهی که موجب زیان دیگری شود شمارا مورد بازخواست قرارمی دهند( درهر سمت وپستی باشید) حتی اگرشخص اول مملکت باشید بایستی دربرابر خطوط قرمز پاسخگو باشید. قانون خط قرمز است نه اشخاص !
درمکتب شما خطوط قرمز حاکم و حکومت است و اینجاست که مردم از حکومت فاصله می گیرند چراکه حکومت خودرا درحصار قرمز و دیوارهای ممنوعه قرارداده است ، به گمان اینکه برای خود قلعه ای امن ساخته است! درنوع دموکراسی دینی شما مردم ملجا و پناه و فریادرسی ندارند، اگر فریاد زنند به عنوان خارجی و خروج بر ولی امر مسلمین تکلیفشان معلوم است. اما خط قرمز دموکراسی ، قانون مصوب است و این قانون برای همگان یکسان ایجاد امنیت می کند نه برای زمامداران.
دکتر مهدی خزعلی
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
Biganeh
moderator
avatar


تعداد پستها : 598
اعتبار : 183
Registration date : 2008-09-28

آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است ! Empty
پستعنوان: رد: آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است !   آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است ! Emptyالجمعة أبريل 10, 2009 10:51 am

3 - فرموده اید : " ما مدل اسلامی دموکراسی را می پذیریم به این معنا که مردم چون مسلمانند و رای می دهند که احکام اسلام پیاده شود می پذیریم! "

درواقع شما دموکراسی مشروط و مقید به شرط پیروزی را می پذیرید، به دموکراسی پایبند هستید که نتیجه آن از قبل مشخص باشد و حاصل آن رای مردم به نفع باورهای شما باشد ! و اگر خدای ناکرده مردم گمراه شدند و خلاف رای و نظر شما رای دادند باطل است و باز وظیفه ایجاب می کند برای دفاع از دین حق و کلمه الله شمشیر برداشته و کفار عنود و لجوج و احیاناً محارب را به قعر جهنم بفرستید !

اینجاست که حکمت الهی را نیز زیر سئوال می برید، جبری می شوید و اختیار را نفی می کنید، مگر حق تعالی نفرمود :" انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً " و شما می فرمایید اگر هدایت شوند و شاکر باشند می پذیریم و اگر خلاف آن باشد نمی پذیریم و لابد به تیغ تکفیر خونشان حلال می فرمایید ! این خلاف حکمت الهی ، سنت نبی(ص) و سیره ائمه (ع) است ، حکمت الهی در آیه فوق، سنت نبی(ص) در 5 بیعت برای استقرار و تداوم حکومت 10 ساله و سیره ائمه(ع) که تا اکثریت نداشتند قبول زحمت حکومت نکردند، حتی امیر المومنین (ع) که رای و بیعت همه را در غدیر خم اخذ کرده بود ، چون پیمان شکستند و با دیگری بیعت کردند خانه نشین شد اما برای حکومت دست به شمشیر نبرد. آقای مصباح؛ من نیز کلام شما را میگویم اما به زبانی دیگر، معتقدم ما فقط می توانیم حکومت اسلامی و حکومت الله رابا تمام ملزومات و ضروریات عرضه نماییم و در مسیری کاملاً دموکراتیک و آزاد اگر مردم پذیرفتند و حکومت اسلامی را برگزیدند، آن وقت زحمت حکومت و مسئولیت را می پذیریم و اگر مردم رای ندادند با احترام به رای مردم مثل یک شهروند حق داریم تا به تبلیغ و ترویج اندیشه خود بپردازیم شاید در دوره بعد مردم حکومت اسلام را انتخاب کنند و اگر ما پیروز شدیم مخالفین ما حق دارند که به ترویج اندیشه خود بپردازند و در دوره بعد در مقابل ما بایستند، بستن راه بر اندیشه مخالف نیز خلاف رای اسلام است " فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه" تفاوت کلام من و شما در این است که ما هر دو نمی پذیریم، اما شما رای مردم را و من حکومت را ! شما رای مردم را اگر خلاف احکام خدا باشد زیر پا می گذارید و حفظ حکومت را واجب می دانید! و علی افسار شتر حکومت را برگردنش می اندازد که هرکجا می خواهد برود و هدایت را واجب می داند .

4 - در تشریح دموکراسی اسلامی گفته اید : " در این نوع دموکراسی تمام کارها بر اساس نظر مردم و به صورت بی طرفانه انجام می شود و حکومت ما نیز بر همین اساس بنا شده است لذا دموکراسی که غرب پذیرفته با دین مبین اسلام مغایرت دارد و قسمتهایی از دموکراسی را می شود پذیرفت که چارچوبی مطابق تعالیم اسلام داشته باشد "



سوای از تناقض موجود در جملات فوق که اگر تمام کارها بر اساس رای و نظر مردم باشد چه مغایرتی با دموکراسی غرب دارد؟ و این نکته که از این صغری و کبری غلط نتیجه بر ربط گرفته شده است که " قسمتهایی از دموکراسی را می شود پذیرفت که در چار چوب تعالیم اسلامی باشد" احتمالاً من متوجه منظور معظم له نمی شوم ! اما در نهایت سخن همان است و نظر حضرتعالی دموکراسی مشروط و مقید است و اختیار قیود هم در دست شماست!



ما معتقدیم " دموکراسی " (بدون قید و شرط) از آن اسلام و سنت پیامبرعظیم الشان اسلام (ص) است و غرب آنرا از اسلام گرفته است، و آنچه در معرض رای مردم قرار می دهیم بسته و پکیج کامل اسلام است بدون کم و کاستی و مردم مخیرند که بپذیرند یا نه . اگر رای دادند به حکومت مبتنی بر احکام اسلام ، خط قرمز قوانین و نظام ارزشی اسلام است نه فرد، مردم همه مکلفند که به رفتار مسئولین نظارت کنند و اگر خطایی از آنان سر زد با مسئولین در هر رده ای برخورد نمایند، هیچ استثنایی وجود ندارد و امام المسلمین مسئول خطای همه کارگزاران است و اگر با خطا کار برخورد نکند مردم او را باز خواست خواهند کرد

والسلام علیکم و رحمه الله

13/12/87 دکتر مهدی خزعلی
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
آقای مصباح؛ دموکراسی دینی فریب است !
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 ::  سياست :: وقايع اتفاقيه-
پرش به: