تفکیک قوا (به انگلیسی: Separation of powers) اصطلاحی که توسط شارل دو مونتسکیو سیاستمدار فرانسوی ابداع شدهاست مدلی برای روش حکومتی یک حکومت میباشد.
به موجب این مدل بینالمللی حکومت به شاخههای مستقلی تفکبک و تقسیم میشود که حیطه مسئولیت و اختیارات مشخص و مستقلی از هم دارند. گرچه هر شاخه قادر است در قدرت اعمالی توسط شاخههای دیگر محدودیتهایی اعمال نماید؛اين محدوديت ها را اصطلاحاً "نظارت و توازن يا تعادل قوا" مي گويند، تا بدين ترتيب از جمع شدن و انحصار قدرت در يك قوه جلوگيري شود. شاخههای مختلف یک حکومت معمولاً بصورت قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضاییه میباشند.
طرفداران تفکیک قوا معتقدند که رعایت این اصل موجب تثبیت حاکمیت مردم و جلوگیری از استبداد میگردد. و مخالفان آن میگویند تفکیک فرایند تصمیم گبری و اجرا را در کشور کند تر مینماید.
قوانین اساسی با درجات بالای جدایی و تفکیک قوا مثل ایالات متحده در جهان یافت میشوند و در عین حال کشورهایی نیز وجود دارند که بر مبنای در هم پیچیده بودن قوا اداره میشوند. بهعنوان مثال سیستم حکومتی انگلستان دارای درجاتی از در هم پیچیدگی و تفکیک قوا میباشد. سیستم حکومتی هندوستان دارای تفکیک قوا کامل و زلاند نو و کانادا دارای تفکبک قوای ضعیف تری میباشند. البته قانون اساسی کانادا در تئوری مبتنی بر تفکیک کامل قوا میباشد. اغلب سیستمهای مبتنی بر تفکیک قوا امروزه جمهوری میباشند.