با همه تدابیر نظامی- امنیتی
جامعه به سمت انفجار می رود
احمد شیرزاد در چهارمین نشست ماهانه اصلاح طلبان کاشان سخنرانی مشروحی کرده و سئوالات بسیاری را پاسخ داده است. از این سخنرانی و پرسش و پاسخ، خلاصه زیر را در ارتباط با اوضاع آشفته کشور، انتخابات آینده ریاست جمهوری و فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی استخراج کرده ایم که می خوانید:
در عرصه اداره کشور به یک گسیختگی کم نظیر رسیده ایم. کسانی که با ادارات و دستگاههای اجرایی سر و کار دارند می گویند اصلا دیگر مثل اینکه حاکمیتی وجود ندارد. تصور می کنند اقتدار حاکمیت در این هست که کسی را بگیرند، زندان و محاکمه کنند و پرونده ای برایش درست کنند. این که نمی شود اقتدار. حاکمیت وقتی مقتدر است که بتواند قانون را درست اجرا کند و بر محور قانون بتواند نظم اجتماعی را حکمفرما کند. وقتی حاکمیت نتواند بر دستگاههای خود قانون را حکفرما کند و نتواند دستگاههای خود را درست اداره کند چه نظم اجتماعی را می تواند برقرار کند؟ این است که جامعه واقعا به آستانه انفجاری می رسد و آنچه نگاهش می دارد همان سنت های دیرینه مردمی است. در این شرایط حکومت توانی ندارد و پشمی به کلاهش نیست که در سایه اقتدار چیزی حفظ شود. متاسفانه هم اکنون در بسیاری از جاها می بینیم اختیار کار از دست خودشان هم در رفته است و نمی دانند چه کار باید بکنند.
درعرصه اخلاق دچار بدترین وضعیت شده ایم. کسانی که در راس امور قرار می گیرند به راحتی دروغ می گویند و سیاه را سفید جلوه دهند، وقتی مسئولین چنین اند، دیگر چه انتظاری از آحاد جامعه می رود؟ دروغ گفتن و حرف وارونه زدن و اطلاعات غلط دادن سکه رایج روز شده است.
در بحث هسته ای مردم را دچار سردرگمی و توهم می کنند. چهار پنج سال گذشته، واقعا با بحث هسته ای کدام یک از مشکلات کشور حل شده است؟ چند سال دیگر باید بگذرد تا ما فکر کنیم با فناوری ادعایی هستهای مشکلات کشور حل می شود؟ آیا تولید برق اضافه شده است؟ آیا صنابع پیشرفته به راه افتاده است؟ آیا در سیاست خارجی وضع ما بهتر شده است؟ موضوع هسته ای به یک ابزار تبلیغاتی تبدیل شده تا به وسیله آن مشکلات خود را بپوشانند.
در سطح تبلیغات جهانی نیز چهره یک نظامی را که حرف راست نمیزند، نه به مردم خودش و نه به مردم کشورهای دیگر، از ایران ترسیم کرده اند. ما وضعیت خوشنامی در جهان.
البته شرایط کشور اینگونه نمی ماند و این وضعیت هم که آقایان ایجاد کرده اند وضعیت پایداری نیست. ولی ما به عنوان دلسوزهای مملکت فکر می کنیم که آینده این کشور نباید دچار هر ج و مرج، تنش و درهم ریختگی یا فروپاشی اجتماعی بشود. چون مملکتمان را دوست داریم، نمی خواهیم این اتفاق بیفتد. بنابراین می خواهیم تا آنجا که می شود ارزش های واقعی که در این نظام بوده است حفظ شود، نظم اجتماعی حفظ شود، زندگی مردم دچار تنش و نابسامانی نشود و با یک روند آرام بتوانیم تغییرات مثبتی در جامعه ایجاد کنیم. بنابراین اگر این شعارها و این ایدهآل ها را داریم، نباید کنار بکشیم. کنار کشیدن یعنی بازی باخته.
آقای خاتمی جدی ترین شخصی است که ما با این فضای کمبود رسانه، با این فضای دشواری که به لحاظ ارتباط با افکار عمومی مردم داریم قابل طرح است. البته حرف ما در لایه های زیرین جامعه خوب نفوذ می کند اما به هر حال زمان می برد. ما نمی توانیم کاری را که رادیو تلویزیون با یک برنامه خبری انجام می دهد و یک دفعه ذهنیتی رو به ده بیست میلیون شنونده و بیننده منتقل می کند، انجام بدهیم. چنین ابزاری نداریم. بنابراین کاندیدایی که شناخته شده باشد و امتحان پس داده باشد ومردم صداقت و اخلاقش را دیده باشند ما را چندین گام جلوتر قرار می دهد. و چنین شرایطی فقط در آقای خاتمی است.
عقل اقتضا نمی کند که ما آقای خاتمی را به عنوان سرمایه اجتماعی قاب کنیم و بگذاریم بالا، برای روزگاری که در تاریخ از ما تجلیل کنند و بگویند نشانه اصلاح طلبان آقای خاتمی بوده است. اگر خاتمی امروز به دردمان بخورد خیلی بهتر از این است که در تاریخ از ما به نیکی یاد کنند.
اگر یک جنبش اجتماعی گسترده در شهر و روستا و مرکز و حومه و هر جای کشور مثل سال 75 و 76، حال نه دقیقا مانند آن سال، لااقل 70درصد آن سالیان 50 درصد آن ایجاد شود و جامعه خواهان حضور ایشان باشد، آقای خاتمی دریغ ندارد. اما اگر فضای سردی وجود داشته باشد و هر کسی یک حرفی بزند، که حالا می خواهید بیایید چه کار؟ حالا آمدی چه کار می کنید؟ چه گلی به سر ما می زنید؟ و اگر قرار باشد این بحث ها و پچ پچ ها ادامه پیدا کند و فضای مثبتی به نفع ایشان نباشد نمیآید. واضح است که نمی آید. هر کسی که عقلش برسد و جای ایشان هم باشد نمیآید. یعنی وقتی می آید که حضورش، حضور مثمر ثمری باشد.
شیرزاد در پاسخ به این سوال که آیا در صورت هزینه کردن آقای خاتمی ایشان به عنوان آخرین برگ برنده اصلاحات تخریب نخواهد شد؟ گفت: در مورد اینکه آقای خاتمی هزینه می شود یا نه ما به تجربه مثبت آقای هاشمی رفسنجانی نگاه بکنیم. آقای هاشمی در این انتخابات گذشته با تمام وجود آمد. اگر به لحاظ منافع سیاسی یا عافیت طلبی سیاسی میخواستیم نگاه کنیم، صحنه بسیار مخاطره آمیزی بود ولی ایشان آمد. بعضیها هم هشدار داده بودند که شما نباید بیایید. نتیجهاش این شد که چهره آقای هاشمی بعد از آن انتخابات با وجود شکست در صندوقهای رای بسیار مثبت تر شد و اقبال عمومی جامعه و روشنفکرها و نخبگان جامعه هم نسبت به ایشان خیلی بیشتر شد. ایشان نتیجهاش را در انتخابات خبرگان گرفت. بنابراین نه، اینطور نیست.