آن کسی که جنایت می کند و خون می ریزد
چرا هر بار که اسرائیل به آستانه پیروزی می رسد، ناگهان فریاد بر می آورند و اعتراض می کنند و از این کشور انتظار دارند از عملیات دفاعی خود دست بردارد و عقب بنشیند، ولی در برابر تداوم عملیات تعرضی علیه اسرائیل و تلاش ستیزجویان در راه آسیب رساندن به جان زن و کودک اسرائیلی زبان بربسته اند و اعتراضی نمی کنند؟
از آسیب رسیدن به جان غیرنظامیان غزه سخن می گویند و بر این واقعیت انگشت می گذارند که حدود یک سوم از کشته شدگان در غزه مرد و زن وکودک بوده اند.
چه انتظاری داشتند؟
آیا هنگامی که اعلام کردند از این پس آتش بس را نقض خواهند کرد و حملات راکتی را از سر خواهند گرفت و شهرها و شهرک های اسرائیلی پیرامون غزه را هدف قرار خواهند داد، با این نیت که زن و کودک اسرائیلی بکشند، انتظار داشتند که اسرائیل دست به روی دست بگذارد و از خود دفاع نکند؟
یا تصورشان آن بود که اگر هم حملاتی انجام شود، گلوله سرباز اسرائیلی تنها به سوی چریک فلسطینی کشانده شود که پشت سر زن و کودک سنگر گرفته است؟
که مراکز مسکونی و جمعیتی را سپر بلای خود کرده است؟
که از داخل خانه ها و پشت بام ها و کودکستان ها و دبستان ها به سوی سرباز اسرائیلی و شهروندان اسرائیلی نشانه می رود؟
که اونیفورم به تن ندارد و تظاهر می کنند که غیرنظامی است؟
هشت سال اسرائیل را هدف حمله موشکی قرار دادند و این کشور دندان روی جگر گذاشت و شکیبائی پیشه کرد، شاید به نحوی و به طریقی بتوان به این تعرض ها پایان داد- که نشد!
سه سال پیش حماس در نوار غزه علیه حکومت خودگردان فلسطینی به کودتای نظامی دست زد و شماری از بلندپایگان فتح را قتل عام کرد و بر نوار غزه مسلط شد و اعلام داشت که هدفش نابودی اسرائیل است و به مبارزه مسلحانه ادامه خواهد داد. چگونه کشوری که می خواهد زنده باشد، و برقرار و پا برجا باشد، می تواند در برابر چنین دشمنانی سکوت پیشه کند؟
با پایان گرفتن آتش بس نانوشته، در یک روز 60 فروند موشک به سوی شهرهای اسرائیل و به هدف کشتن اسرائیلیان پرتاب کردند.
آیا اگر تهران یا پاریس یا لندن یا واشنگتن این چنین هدف موشک قرار می گرفت، ایران و فرانسه و بریتانیا و ایالات متحده سکوت می کردند؟
حکومت ایران در مرزهای شمال غربی خود با عملیات گروه پژاک روبرو شد و مدت چندین روز روستاهای کردنشین مرزی عراق را هدف آتشباری سنگین قرار داد.
ترکیه با عملیات تروریستی پ کا کا مواجه است و چندین بار وارد خاک عراق شد تا آنان را بکشد و پایگاهایشان را ویران کند.
ایالات متحده با جنایات یازده سپتامبر روبرو گردید و به افغانستان لشگر کشی کرد.
روسیه با گرجستان اختلاف سیاسی و نظامی پیدا کرد و نیروهای خود را به اوستیای جنوبی فرستاد و در چند روز دو هزار غیرنظامی را به کشتن داد.
از نزاع پاکستان و هند درباره کشمیر، دیگر نیازی نیست چیزی بگوئیم.
آیا تنها اسرائیل است که حق ندارد از خود در برابر ترور دفاع کند؟
آیا تنها اسرائیل است که گلوله آن به جان غیرنظامی فلسطینی آسیب می رساند؟
چرا اشک تمساح می ریزند؟ چرا یقه درانی می کنند؟
اگر جان برادر فلسطینی برایشان اهمیت داشت، اگر زندگی را از مرگ برتر می دانستند و اگر به وعده بهشت و حوریان بهشتی اعتقاد نداشتند، تعرض جنگی را علیه اسرائیل متوقف می کردند و راه مذاکرات صلح را بر می گزیدند.
اکنون بیش از یک سال است که گفتگوی صلح اسرائیل و حکومت خودگردان فلسطینی، در اوج تعرض و عملیات تروریستی حماس در غزه، ادامه دارد.
طرفین تائید می کنند که پیشرفت های خوبی به دست آمده و چند مساله باقی مانده که آن را هم باید حل کرد.
منتها اشکال در این است که حکومت اسلامی ایران توطئه می کند، جهاد اسلامی را وارد میدان می کند که صلح حرام است و جنگ و خونریزی باید ادامه یاید.
به حماس و دیگر سازمانهای ترور پول و اسلحه می رساند که بتوانند به عملیات تعرضی ادامه دهند و منطقه را همچنان بحرانی نگاه دارند- زیرا موجودیت حکومت ایران با خون است و تنها از راه ترور و تنش است که این حکومت می تواند هدف های خود را پیش برد.
ادعا کرده می گویند: چگونه ممکن است اسرائیل دربرابر چریک هائی که به سلاح های ابتدائی مجهز هستند، با هواپیمای اف - 15 و اف -16 و موشک و هلیکوپتر تهاجمی وارد میدان شود؟
اسرائیل را متهم می کنند که به زور متوسل شده است، به زور بیش از اندازه متوسل شده است و می پرسند چرا اسرائیل سیاست نرم و زبان آشتی را برنمی گزیند؟
یا ناآگاه هستند و یا مغلطه می کنند.
اسرائیل از نخستین روزی که استقلال خود را دوباره به دست آورد، دست صلح و دوستی به سوی اعراب دراز کرد. این اعراب بودند که این دست را پس زدند و اعلام داشتند که اسرائیل را نابود خواهند کرد و مردم آن را به دریا خواهند ریخت.
اسرائیل با فلسطینی ها قرارداد صلح اوسلو را امضا کرد و یاسر عرفات را به منطقه آورد و به فلسطینیان کمک کرد کشور مستقل خود را در کنار اسرائیل برپا کنند، ولی آنها به تعرض و ترور ادامه دادند و سراسر این خاک را طلب می کردند.
و امروز نیز که حماس وارد صحنه شده ، در مرامنامه آن می خوانیم که سراسر خاک اسرائیل "اوقاف اسلامی" محسوب می شود که هیچکس حق ندارد آن را به غیرمسلمان انتقال دهد.
می خوانیم- در همان مرامنامه – که یهودیان شیاطینی هستند که باید آنها را نابود کرد. می خوانیم در مرامنامه حماس که به حدیثی از "بخارائی" استناد می کند و در بخش پایانی بند هفتم مرامنامه خود با اشاره به روز قیامت می نویسد: «پیامبر اعظم فرمود، آن روز نخواهد آمد مگر همه جهودان را بکشید، و آنها پشت سنگ ها و درختان پنهان شوند و صخره ها و نباتات فریاد برآورند که جهود پشت سر من پنهان شده است، و مسلمانان بیایند و آنها را بکشند!»