اشاره- دکتر اعتبار پس از شورش مردم تهران علیه گرانی بلیت اتوبوس شهری از فرانسه به ایران فراخوانده شد و به توصیه علم با شاه دیداری دو نفره کرد. علم مقدمات رفتن هویدا و تشکیل دولت "اعتبار" را فراهم ساخته بود. این ملاقات دو نفره در دفتر شاه بسیار خواندنی است. شاه، سرمست قدرت پشت به دکتر اعتبار به سوی باغ ایستاد و منتظر پیشنهادهای دکتر اعتبار شد. دکتر اعتبار بسیار ملایم و با احتیاط گفت: همانطور که اعلیحضرت هم در نظر دارند، باید برای عدالت سیاسی و قضائی فکری کرد. سپس این بیت را از سعدی برای شاه خواند:
به نوبتند ملوک اندرین سپنج سرای
کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای
دکتر اعتبار: سپس ساکت شدم. اعلیحضرت گفت: «دوباره بخوانید»! من خوشحال از این که از معرکه جسته ام دوباره و این بار با اطمینان و فصاحت بیشتر شعر را تکرار کردم. اعلیحضرت پرسیدند: «سپنج یعنی چه؟» و من به عرض رساندم که سپنج به معنی موقت و ناپایدار است. شاه سری تکان دادند و چند لحظه ای مستقیم به طوری در چشم من نگاه کردند که من ناچار سربه زیر انداختم و بعد بدون آن که سخنی بگویند از کنار من عبور کردند و از در اتاق بیرون رفتند. من ماندم و من. و چند لحظه بعد در دفتر آقای علم عین ماجرا را برای ایشان تعریف کردم. آقای علم ناگهان سرد شد. سکوت کرد و پس از این که به خود آمد به من گفت: کی خیال مراجعت- به تبعید خودخواسته به فرانسه- دارید؟