روز هفتم آبانماه 82، روزنامه كيهان پيشنهاد كرد ادامه همكاري با شركت توتال فرانسه در پروژههاي نفتي ايران، به كاهش فشار بر بانوان محجبه فرانسوي مشروط شود. اين روزنامه براي توجيه پيشنهاد خود نوشت: »چطور است پاريس هـمـواره از تـيرگي روابط ايران و آمريكا و ساير كشورهاي اروپايي به نحوي فرصتطلبانه استفاده كـرده و شركتهاي نفتي خود را جايگزين ساير كشورهاي خارجي در بخش نفت ايران كرده است اما حتي يك بار جمهوري اسلامي ايران براي دادن "امـتياز نفتي" به فرانسه، از اين موقعيت به نفع كـــاهـــش مـــحــدوديـت مـسلـمـانان فرانسوي بهره نگرفته است؟«. نويسنده مقاله كيهان در ادامه، نگراني اصلي خود را اينگونه بيان كرده بود: »اخيراً دادگاه اداري شـهـر لـيـون فـرانسه، تقاضاي بازگشت به كار نجاتبن عبدالله زن 33 ساله كارمند بخش كنترل شركت حمل و نقل شهري كه به علت رعايت حجاب اخراج شده بود را نپذيرفت«. تحليل روزنامه كيهان نشان ميداد اصولگرايان نـيـز بـه ايـن بـاور رسـيدهاند كه »تيرگي روابطايران با آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي موجب سوءاستفاده كشورهاي ديگر شده و آنها از همين فرصت براي "امتيازگيري" از ايران استفاده ميكنند.« نكته ديگر در تحليل اصولگرايانه - به قرائت دوره حاكميت خاتمي- آن بود كه اگر قرار بر امتيازگيري و امتيازدهي است ما هم بايد به دنبال فرصتيابي باشيم تا از »امتيازخواهي فرصتطلبانه فرانسه« به نفع مسلمانان ساير كشورها استفاده كنيم؛ البته در اين مقاله هيچ اشارهاي به تلاش براي بـهرهگيري از فرصت موجود براي »امتيازگيري به نفع مسلمانان ايران« به چشم نميخورد! اكنون با گذشت حدود 6 سال از آن روزها، دولت چين مشغول سركوب اعتراضات در يكي از ايالتهاي آن كشور است كه حاصل آن، سركوب و قتل عدهاي از انسانهاي بيگناه از جمله تعدادي از مــسلــمــانــان چـين ميباشد.درست همزمان با سركوب مسلمانان چين، دولت فرصت طلب آن كشور به دنبال بهرهمند شدن از امتيازات نفتي در ايران است. اين وضعيت را ميتوان در قالب مقاله هفتم آبانماه 82 كيهان به صورت زير تشريح كرد: »دولت چين از تيرگي روابط ايران با فرانسه و برخي كــشــورهــاي ديـگـر اروپـايـي اسـتـفاده كرده و شركتهاي نفتي خود را جايگزين ساير كشورهاي خارجي در بخش نفت ايران ميكند اما جمهوري اسلامي ايران براي دادن امتياز نفتي به چين، از اين موقعيت به نفع كاهش فشار بر مسلمانان چيني بهره نميگيرد.« از نكات خواندني و شايد تصادفي در اين ميان آن است كه سوژه اصلي در مقاله آبانماه 82 كيهان، فعاليت شركت توتال در پروژههاي نفتي ايران بود و امروز هم زمان با كشتار مسلمانان چين به دست دولت ضدديني آن كشور، مقامات نفتي ايران اعلام ميكنند: »شركت توتال فرانسه در صورت توافق با CNPC چين ميتواند در بخش پايين دستي فاز 11 پارسجنوبي و حتي با افزايش سهم خود در بخش بالادستي با شركت چيني همكاري كند«.* البته مي توان حدس زد كه در اين ميان هيچ چيز تغييري نخواهد كرد و قاعدتا چينيها كه قادربه اجراي مستقل پروژههاي بزرگ نفتي نيستند ناچار خواهند بود پشتيباني فني پروژه را به شركت توتال بسپارند و به اين طريق، هم خودشان به نوايي بـرسند و هم مشكل سياسي شركت توتال كه با محدوديتهايي از طرف دولت فرانسه مواجه است را به اين طريق حل كند كه شركت فرانسوي به جاي ايران ،با چينيها قرارداد ببندد! اگر از اين نكته بگذريم از يك موضوع نميتوان غافل شد. اين موضوع، سكوت تاسفبار رسانههاي مدعي اصولگرايي در برابر كشتار مسلمانان چين و از آن بدتر، تمكين آنها در برابر توسعه همكاريهاي اقتصادي با چين و اعلام خبر آن، دقيقا همزمان با افزايش سركوب مسلمانان چيني است. راستي كسي حق ندارد از مقايسه دو موضع اصولگرايان در سالهاي 82 و 88 به اين نتيجه برسد كه دلسوزيهاي ظاهري براي مسلمانان فرانسه، تنها با هدف ايجاد فرصت اقتصادي براي چينيهاي كممشتري و فرصت طلب بوده است؟