براي ديدن تمامي قسمتها بايد عضو شويد.
براي ديدن تمامي قسمتها بايد عضو شويد.
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةPortal*مكتبة الصورأحدث الصورورودثبت نام

 

 نامجو از نگاه منتقدان

اذهب الى الأسفل 
نويسندهپيام
mrbarca
moderator
mrbarca


تعداد پستها : 109
اعتبار : 4
Registration date : 2008-09-28

نامجو از نگاه منتقدان Empty
پستعنوان: نامجو از نگاه منتقدان   نامجو از نگاه منتقدان Emptyالإثنين نوفمبر 17, 2008 3:05 am

نقد آلبوم ترنج برنامه سيزدهمين نقد نغمه بود که به همت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در خانه هنرمندان به اجرا گذاشته شد. این برنامه در حالی برگزار میشد که ساعتی پیش از شروع جلسه، سالن، جایی برای نشستن نداشت و البته این اتفاق را با توجه به شهرت و جنجالی که صاحب این اثر آفریده، میشد پیش بینی کرد. این برنامه نقد نغمه بدون شک، شلوغ ترین و بی نظم ترین این سلسله جلسات بود. روز يكشنبه 19 اسفند در تالار فريدون ناصري خانه هنرمندان بسیاری از منتقدان بیرون سالن ماندند و فقط صندلی های تالار مملو از طرفداران محسن نامجو بود.

بسیاری از منتقدان در این برنامه تا پایان جلسه وقتی برای ابراز عقیده نیافتند، هرچند به غیر از شلوغی سالن، بی احترامی هایی که نسبت به منتقدین از طرف هواداران نامجو می شد، جو سالن را از حال و هوای نقد خالی کرده بود.

در این شرایط مفید ترین گزارش را مصاحبه با منتقدینی دیدیم که به هر دلیلی مجال سخن گفتن نیافتند، پیش از همه با پیمان سلطانی، نوازنده، رهبر، آهنگساز و منتقد موسیقی، گفتگو کردیم که قرار بود در این برنامه، جزو منتقدین اصلی باشد:
"اگر جلسه نقد تشکیل میشود و کسی داعیه دار نو آوری است که حالا بحث هست سر این موضوع که اصلا نوآوری وجود دارد یا ندارد و اگر یک مخاطب در اینجا با این تصور آمده که از کسی که نوآور هست و دارد حرکت نوینی انجام میدهد، طرفداری کند؛ پس باید معتقد به دیسکرس و گفتمان باشد، در گفتمان تساوی آرا وجود دارد و تساوی عقاید وجود دارد یعنی وقتی کسی دارد صحبت میکند، طرف مقابل باید بشنود! (در این برنامه) هر کدام از منتقدین هر وقت وارد شدند به حرف زدن، یک عده یا دست میزدند یا هو میکشیدند یا مسخره میکردند! کسی که معتقد به گفتگو است و داعیه دار نوآوری است، عشیره ای برخورد نمیکند با طرفدارانش، یا مریدها با مرادشان این برخورد را نباید داشته باشند."

"مشکل، مشکل نامجو نیست، آقای مختاباد از من خواسته بودند که اینجا صحبت کنم، من اصلا حرفی با آقای نامجو نداشتم و فقط میخواستم با مخاطبین ایشان صحبت کنم و بیشتر باید با مخاطبش صحبت کرد."

محسن شهرنازدار، نوازنده سه تار و روزنامه نگار هم در بیرون سالن بود و در مورد نامجو گفت : "من متاسفانه در این برنامه نبودم ولی در مورد موسیقی محسن نامجو باید بگویم که این فرد یک نگاه نویی دارد به موسیقی البته نه این مربوط به موسیقی ایرانی است نه دیگر موسیقیهایی که میتوان در ژانری آنها را دسته بندی کرد؛ خیلی از مخالفان محسن نامجو فکر میکنند که او با موسیقی ایرانی کاری کرده است که نباید و خیلی ها نیز فکر میکنند خوب این موسیقی در چه ژانری میگنجد؛ نامجو ایده خودش را در موسیقی دنبال میکند و هیچ ربطی هم به موسیقی های دیگر ندارد. چیزی که مهم است این است که نامجو کاری برای موسیقی ایرانی نباید بکند! او اثری را خلق کرده که میتواند مخاطب خود را داشته باشد یا نه البته باز این موسیقی را میتوان گفت در شاخه موسیقی اینترتیمنت میگنجد به همین خاطر نباید زیاد در موردش بحث کرد و باید ببینیم واکنش عمومی به آن چیست."

سجاد پورقناد نوازنده سه تار و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک نیز گفت: " من قبلا در یک مطلب مفصلا به این موضع پرداخته بودم ولی با این حال این برنامه نکاتی را به ما گوش زد کرد، اولا در این برنامه دیدم که فردی که با مقایسه خود با بزرگان موسیقی، شهرت و اعتباری نزد افراد عامی موسیقی پیدا کرده بود با یک کلمه که من ادعایی ندارم در جلسه نقد، همه منتقدین را خلع سلاح کرد! در واقع صورت مسئله پاک شد... اگر افرادی مانند مصطفی پورتراب، جمال سماواتی، پیمان سلطانی و ... در سالن حاضر شده بودند، در واقع دلیلی جز بحث در مورد ادعاهای این فرد در مکانهای مختلف و مخصوصا مستند "آرامش با دیازپام ده" بود؛ وقتی من برای خودم مثلا با 3DMAX تصویری تولید کنم، مشکلی بوجود نمی آید ولی اگر ادعا بکنم این طرح من، این هنر را گامها به جلو برده، ممکن است بزرگترین استادان این رشته، به گفته من اعتراض کنند!"

"در این جلسه با شخصی دانستن این تجربیات از طرف صاحب اثر صورت مسئله پاک شد و همانطور دکتر سریر هم اشاره کردند که این موسیقی از جنس موسیقی مورد نظر ما نیست ولی می تواند به حیاتش ادامه دهد، که خوب بدون شک، امکان حیات دادن به آثار دیگران از وظایف همه ماست. البته باز در قسمتهایی ادعاهایی مطرح شد که به عقیده من فقط عوام فریبانه بود! مثل ابداع کوکها جدید روی سه تار که بحث مفصلی در این زمینه پیش آمد، آقای پرنیا، در قسمتی به ناکوکی سه تار آقای نامجو اعتراض کرد که بحث به جایی رسید که آقای نامجو گفت من در کوک سه تار ابداعاتی داشتم و اگر همه استادان این کوکها را می دانستند چرا خود استفاده نکردند! (نقل به مضمون) خوب عده ای هم که از طرافداران سرسخت بودند به شدت ایشان را تشویق کردند!"

" ما میدانیم که مثلا کوک سه تار اگر با استاندارد پرده ای کلنل وزیری قرار باشد تغییر کند 24 به توان 4 نوع کوک میتوانیم داشته باشیم یا اگر از این استاندارد استفاده نکنیم بی نهایت کوک میتوانیم داشته باشیم، پس کوک متنوع به تنهایی ارزشی ندارد، وقتی ما در مورد کوکهای ابداعی مثلا جلیل شهناز صحبت میکنیم، این کوک ابداعی با موسیقی اجرا شده توسط ایشان است که معنی دار میشود نه کوک تنها! حال اینکه اصلا منظور آقای پرنیا، تغییر الگوی کوک نبود بلکه ضعیف بودن گوش ایشان در دقیق کوک کردن بود که به گفته ایشان سه تار را آقای نامجو غیر دقیق کوک کرده بود..."

" نکته دوم انتظار ما از این جلسه بود که کاملا اشتباه بود! ما نباید از جماعتی که الفاظ رکیک در اشعار را به راحتی بکار میبرند و صدای خواننده را به ناهنجارترین و بد صدا ترین حالت می پسندند و ... انتظار منشی مانند روح الله خالقی داشته باشیم! به عقیده من، اینکه طرفداران آقای نامجو با بدترین حالت منتقدان را مورد بی احترامی قرار دهند و ایشان هم هیچ تذکری به آنها حتی در حد ظاهر سازی! ندهد کاملا طبیعی بود
نامجو از نگاه منتقدان 924961 ! "
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
mrbarca
moderator
mrbarca


تعداد پستها : 109
اعتبار : 4
Registration date : 2008-09-28

نامجو از نگاه منتقدان Empty
پستعنوان: رد: نامجو از نگاه منتقدان   نامجو از نگاه منتقدان Emptyالإثنين نوفمبر 17, 2008 3:08 am

مصطفی کمال پورتراب که در این جلسه
شرکت داشت، در مورد محسن نامجو گفت
:
"... بچه های کوچک که گاهی شیطنت می کنند را حتما
دیده اید، به آنها یک آب
نبات میدهند و می خورند و ساکت میشوند...!؛ ولی در عین حال یک مطلبی را
هم
من در این مدتی که در وزارت ارشاد، صداوسیما و دانشگاه تدریس میکردم
دیده
ام، این بوده که چیزی در وجود ایرانی هست که کمتر در مردم دنیا دیده ام، البته به جز آلمان
که بعدا فهمیدم اشتراکات نژادی داریم و آریایی هستیم؛
این نژاد گاهی به
ابتکارت جالبی دست میزند ... ولی چیزی که این ابتکار را
کامل میکند، علم است.

شما میدانید که همه افراد شعور دارند ولی فرق یک دهاتی با
یک شهری چیست؟
اولی اکثرا سواد ندارد ولی دومی اکثرا سواد دارد اما باز بسیاری از ابتکارات هم از همین افراد بی سواد سر
زده، در واقع چیزی که به زیادش نبوغ

میگویند در ایرانی وجود دارد
.

در مورد این آقا هم به مثلی پر معنی اشاره میکنم که می
گویند، "آدم به
سگ مرده لگد نمیزند" این مثل، خیلی عمق دارد؛ وقتی این تعداد جوان
توجهشان
به جوانی مثل آقای نامجو جلب میشود، این دارای ارزشهایی است، البته نمیخواهم بگویم موسیقی ایشان با ارزش است
ولی ایشان بالاخره کاری کرده که
جوانان را جذب کرده؛ منتها اگر ایشان از راه علمی جلو برود و تجربیاتی
که
از
طریق علم قابل دریافت هست را به او بدهند... مثلا ایشان در جایی به پنج
نتی بودن گام بلوز اشاره کرد که من دیدم
بچه ها ناراحت میشوند، مطرح
نکردم، موسیقی بلوز پنتاتونیک نیست.

خود پنتاتونیک هم دو نوع نیم پرده دار و بدون نیم پرده را
شامل میشود
که این موسیقی در کشورهای شرقی مثل ژاپن بسیار متداول است ولی موسیقی
بلوز
اصلا
بعضی از فواصلش نسبت به پرده های استاندارد موسیقی کلاسیک ناکوک است
و ما گامی به نام گام بلوز داریم با پرده
های مخصوص به خود
...

همانطور که خانمی اشاره کردند که مانند رستوران های
مختلفی که در
تهران داریم، سلیقه های مختلفی را جلب میکنند و میشود موسیقی های مختلف
هم
داشت،
من هم کاملا موافقم که باید برای انواع مخاطبین، موسیقی های مورد
علاقه شان را داشته باشیم، ضمن اینکه
باید بگویم که اگر دستگاهها، به این

افراد اعتنا میکردند، اینها اینقدر معروف نمیشدند! خیلی
از این افرادی را
هم که در طول تاریخ کشته اند، فقط طرفدارانشان بیشتر شده است!

بنابراین اگر دستگاه های اجرایی راه درست را بروند و این
جوانان که
مانند فرزندانشان هستند را مورد تعلیم قرار دهند و کلاسهایی را برایشان برپاکنند و تشویقشان کنند، اینها ممکن
است کسانی شوند که در آینده حتی
مورد احترام دنیا قرار بگیرند. من خبر دارم که جوانانی در ایران، از شب
تا
صبح
مینشینند و موسیقی کار میکنند منتها زور میزنند، چون وقتی کسی چیزی را
بلد نیست، صد راه را میرود تا راهش را
پیدا کند، تقسیری ندارند، امکانات
فراهم نیست.

یک کشور هفتاد میلیونی دو هنرستان بیشتر ندارد! یکی دو تا
هم نصفه
نیمه به تازگی در شهرستانها افتتاح شده که نه بودجه لازم دارند، نه
استاد
...

پورتراب در مورد این جلسه نقد افزود: جمعیت شرکت کننده در
این برنامه
غیرمنتظره بود و کسی فکر نمیکرد که این تعداد علاقه مند برای این کار
وجود
داشته
باشد ولی از آنجایی که جوانها خبردار شده بودند و این اثر هم از طرف
ارشاد مجوز نگرفته بود و حوزه هنری آن را
منتشر کرد، به همین خاطر
سروصدایی به راه افتاد، موجب شد جوانها بیشتر جری بشوند و بیایند اینجا شلوغ کنند و به هر کس یک چیزی بگویند!

البته من باز هم خوشحالم که از طرف بعضی از مسئولین این
جلسه دیده شد
و حرفهایی شنیده شد، مخصوصا خوشحالم که معاونت موسیقی ارشاد در سالن
حاضر
بود
و من هم که عضو شورای ارکسترهای ارشاد و مشاور ارشد صدا و سیما هستم
همیشه در اینگونه جلسات شرکت میکنم، از
این نظر به عقیده من جلسه خوبی بود
چون با نقطه نظراتی آشنا شدیم و عده ای چیزهایی را فهمیدند.

من از سازمان فرهنگی شهرداری ممنونم که اینگونه جلسات را
برگزار میکند
و فکر میکنم وقتم را تلف نکردم؛ بالاخره در چنین جلساتی چه از نظر علمی، چه عرفی و چه دیدن علایق مختلف، انسان
چیزهایی را می آموزد. در پایان
اضافه میکنم که میگویند، بد ترین کتابها هم ارزش یکبار خواندن را دارند، چه بسا گاهی جرقه هایی با ارزش در همین
ها وجود داشته باشد
.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
mrbarca
moderator
mrbarca


تعداد پستها : 109
اعتبار : 4
Registration date : 2008-09-28

نامجو از نگاه منتقدان Empty
پستعنوان: رد: نامجو از نگاه منتقدان   نامجو از نگاه منتقدان Emptyالإثنين نوفمبر 17, 2008 3:09 am

حسین پرنیا، نوازنده سنتور و آهنگساز،
یکی دیگر از منتقدانی بود
که در این برنامه شرکت داشت و در میان برنامه هم مدتی به ایراد نقدهای
خود
در حضور صاحب اثر پرداخت؛ در اینجا گفته های این موسیقیدان را با سایت گفتگوی هارمونیک می
خوانیم : این برنامه اصلا نقد و بررسی نبود و به نظر
من یک معرفی بسیار
عجولانه و نابخردانه بود؛ چون نقد تعریفی دارد و به هر
حال این اصول اینجا
دیده نشد و آقای نامجو هم به نظر من همانطور که در
جلسه اعلام کردم پدیده جدیدی نیست و کارش
هم در زمینه موسیقی کار دست چندم
است.


حالا اگر عده ای می خواهند این موسیقی را در بوق و کرنا
کنند که سروصدایی ایجاد شود، زهی سعادت برای آنها! اما واقعا اینها یک تبی است که در
جامعه ما می آید و میرود
و تا به امروز ثابت کرده که ماندنی هم نیست و مانند
موسیقی مصرفی است.

متاسفانه در جامعه بزرگ ما هر حرکت مدرن و جدیدی و یا
مخالفتی (به صورت
ارزش درآمده) سئوال من این است که مخالفت با چی؟! ما با چه کسی مبارزه میکنیم؟! لزوما آزادی به معنای
بیرون انداختن هر چیز قدیمی نیست، اگر ما بخواهیم آزادی را مجموعه ای از آزاد اندیشیدن، آزاد زیستن و ... معنی کنیم، زندگی ما روند دیگری پیدا
خواهد کرد... اما اگر در حوزه موسیقی از ما می پرسند، (پس) چرا مردم استقبال میکنند؟ این چراها را مانباید
جواب دهیم، اینها را از
مسئولین فرهنگی و هنری سئوال کنید! اینرا من داشتم در
جلسه میگفتم ولی جو سالن اجازه نمیداد، میخواستم بگویم که
اینقدر که در جو سیاست هستند، در جو فرهنگ و هنر نیستند.

این خود امروز یک معضل بزرگ شده، امثال آقای نامجوها،
افراد واقعا کم سوادی هستند در این زمینه، البته منظورم سواد تحصیلی نیست، یعنی آگاهی
و تجربه هایی که
دارند، تجربه های غامضی نیست و در حد تجربه سطحی است؛ حتی
اگر دیده باشید وقتی من اشکال کوک را گرفتم، ایشان حتی
تامل نکردند .... روحیه
پرخاشگری نشانگر توانایی انسان را در انجام کار هنری نیست؛ خیلی ها آمدند و این کار را کردند و رفتند؛ روحیه
ای که از ایشان دیدم روحیه کاملا پرخاشگر و در عین حال منزوی بود، نه روحیه ای سرشار از باور و علم. جالب است که در ابتدا ایشان گفتند من روی این
موضوعات تحقیق کردم و در ادامه صحبت هایشان به اینجا رسیدیم که نه، تخصص خاصی وجود ندارد، توانایی
شناخت شور و چهارگاه و سه
گاه را امروز خیلی از جوانها دارند و دلیلی ندارد که
به عنوان تخصص مطرح شود.

ای کاش سئوالی که آقای مختاباد مطرح کردند که چرا دنبال
شعرهای حافظ و مولانا
و اشعار جدی رفتید؟ جواب داده نشد، چون (کار آقای نامجو) مثل این میماند که شما موسیقی بتهوون را به صورت
طنز اجرا کنید و بگویید، بتهوون مخصوص قشر خاصی نیست و مربوط به همه مردم دنیاست. ببینید به نظر من این گریز است از واقعیت؛ اگر ما در دنیای
امروز زندگی میکنیم، واقعیت های اصلی آن را نباید کتمان کنیم، من میپذیرم که انسان امروزی در تمام دنیا حق زندگی دارد و حق انتخاب که مثلا بگوید من
این غذا را میخورم و این را نمیخورم، این موسیقی یا فیلم را گوش میدهم یا میبینم یا نه ... این حق
را دارد ولی اگر آمد
یک قسمت کتابی را پاره کرد و دور ریخت نمیشود بگوید این
سهم من بود و دور ریختم...

میخواستم در این جلسه داستان مولوی را که فردی در کشتی
داشت زیر پای خود
را سوراخ میکرد و میگفت اینجا متعلق به من است را بیان کنم که دیدم به قدری جو سالن به هم میریزد و سوت و کف و
دعوا پیش می آید که منصرف شدم! اما
اینجا میگویم که دوست عزیز! اگر ما در دنیای امروز در کنار هم زندگی میکنیم، نباید به حقوق یکدیگر هم تعرض
کنیم و به فرهنگ لطمه بزنیم، نمیتونیم از این درخت یک شاخه را بشکنیم و بگوییم این متعلق به من است،
نه این شاخه برای تو
تنها نیست! این خیلی برخورد نابخردانه ای هست.

یک انتقادی هم داشتم به کسانی که نقد کردند در این جلسه؛
این ها اصلا نقاد
نبودند! وقتی این جمعیت را دیدند به پت و پت افتادند! من اعتراض کردم به مدیر برنامه که خواهش میکنم که کسانی
که برای نقادی دعوت میکنید انسانهای عالمی باشند تا جلسه نقد عالمانه باشه نه جاهلانه!

جلسه هایی که من میبینم برنامه نقد نیست واقعا" امیدوارم
در سال آینده این برنامه ها رو به بهبودی برود و اینقدر به حاشیه نپرد ازند و این فرهنگ
را راه بیندازند که
اگر علاقمند (هنرمند خاصی) در سالن حضور دارد، فقط گوش
دهد و ببیند که بقیه چه میگویند و طرفداری و هواداری آنجا
نباشد، مثل آنکه یکی در جلسه گفت من چون همشهری آقای نامجو هستم...! یا کسی آقای شجریان
را مثال زد که به نظر
من توهین شد به ایشان! نباید با کسی مغرضانه برخورد
شود. ما در بخش روشن این موضوع تیرگی میبینیم، یعنی تیره
میکنند بخش روشن را...

من دارم برای خودم سنتور میزنم و آهنگسازی میکنم، ولی اگر
فردا یک آهنگ
من بین مردم معروف شد، نگویم آقای پایور کسی نیست! بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان به زشتی برد

به نظر من اصلا نقدی صورت نگرفت، یعنی به نظر من این یک
ناهنجاری خیلی مضحک
بود! ولی من خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد، چون اگر اصل موضوع چیز مطرحی بود، این جلسه به اینجا کشیده
نمیشد و معلوم شد که طرفداران آقای نامجو هم، تقریبا" کمتر از ایشان فکر نمیکنند! به نظر من ایشان
فکر سطح پائینی
دارند و مخاطبشان هم همینگونه بودند...

ببینید جوان بودن یک امتیاز میتواند باشد اگر ریشه دار
باشد، اتفاقا" هم خوشحال
میشدم یکی از این جوانها به آقای نامجو بگوید که آقای نامجو من میتوانم از شما بخواهم که پیرامون فلان
اثرتان توضیح بدهید... همه حمایت کورکورانه میکردند! آقای نامجو تکان میخورد همه دست میزدند! آقای نامجو میگفت من یادم رفته! اینها دست میزدند! خوب
پس متوجه میشویم که آقای نامجو هم بدش نمی آید از این جو مرید و مراد بازی که عده ای همیشه تشویقش
کنند.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
 
نامجو از نگاه منتقدان
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1
 مواضيع مماثلة
-
» محسن نامجو و راز موفقیتش
» شعر فقیه خوشگله محسن نامجو
» محسن یگانه به همرایی پویا یزدانی - نگاه نکن Pouya Yazdani. Mohsen Yeganeh

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 ::  هنر :: موسيقي :: موسيقي ملل-
پرش به: