محسن رضایی، از نامزدهای انتخابات اخیر در ایران، بیانیه ای منتشر کرده و در آن نسبت به عواقب 'اختلافات داخلی' در این کشور هشدار داده است.
آخرین بیانیه محسن رضایی:درسهای بزرگی در این حوادث اخیر برای ملت وجود دارد
سرویس اجتماعی و فرهنگی : دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در بیانیهای آورده است: درسهای بزرگی در این حوادث برای ملتی که میخواهد به الگویی برای دیگران تبدیل شود و پایه های یک تمدن جدیدی را بگذارد، وجود دارد.
به نقل از پایگاه اطلاعرسانی محسن رضایی، وی بیانیه ای خطاب به ملت ایران صادر کرد که متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
ملت شریف ایران
اکنون که مبارزات انتخاباتی به پایان رسیده است، وظیفه خود می دانم که از مشارکت گسترده و تاریخی شما مردم ایران در تعیین سرنوشت خویش تشکر نمایم.
همچنین از کلیه کسانی که برنامه های این حقیر را که محصول کارگروهی و مدلی فراگیر و مبتنی بر عقلانیت و مبتنی بر نیاز و حقوق مردم بود را پذیرفتند و به آن رای دادند، و از کسانی دیگر که پذیرفتند ولی به دیگری رای دادند یا کسانی که نیم نگاهی برای فردا به آن داشتند، سپاسگذاری می کنم. باید از مراجع دینی و نخبگان کشور نیز که حضور بارز و موثری در این انتخابات داشتند، تشکر نمایم.
حال که فعالیت ستادهای انتخاباتی پایان یافته است، از همه هواداران خود صمیمانه تشکر و با آنها مرتبط خواهم بود و از نظرات و مشاورههای آنها در آینده و به منظور پیشرفت و توسعه کشور استفاده خواهم کرد. به ملت عزیز ایران هم قول می دهم که همواره در کنارشان بوده و خواهم بود.
همچنین در این انتخابات حوادث تلخ و شیرین فراوانی به وجود آمد و پرسش ها، ابهامات و دغدغه هایی در ذهن نگران جامعه و نخبگان پدید آمدکه باید در فرصتهای مناسب تری به آنها بپردازیم.
درس های بزرگی در این حوادث برای ملتی که می خواهد به الگویی برای دیگران تبدیل شود و پایه های یک تمدن جدیدی را بگذارد، وجود دارد. بکار گرفتن این درسها برای ساختن آینده سرمایه بزرگی است، که به بهای سنگینی بدست آمده است. به همین دلیل باید این درس ها را پاس بداریم و با صبر و حوصله به مطالعه آن ها بپردازیم تا در طراحی مسیر آینده ایران اسلامی، بتوانیم از آن بهره کافی بگیریم.
دغدغه های انتخابات
این روزها کسانی هستند که به من و امثال من مراجعه میکنند و در رابطه با آزادیها و مردم سالاری و انتخابات در آینده سؤال می کنند. دغدغههای خود را می گویند. از دلسردی ها حرف می زنند . من معتقدم که جمهوری اسلامی بدون آزادی و مردمسالاری دینی مفهومی ندارد و به همین دلیل با اطمینان می گویم که این ارزشهای بنیادین که از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی هستند در آینده با شدت و قوت ادامه خواهد داشت. اما مسائل اساسی وجود دارد که مورد غفلت قرار گرفته است و نیازمند توجه و تأمل است:
اولاً آنچه که باعث شده این سئوالات بوجود آید حوادث پیرامون انتخابات ریاست جمهوری بوده و بر کل نظام تأثیر گذاشته است. انتخاباتی که به هر حال در کنار اوج گیری جنبش حماسی ملت ایران یک نزاع سیاسی هم در درون آن بین نامزدها اوج گرفت. این عامل در کنار مدیریت انتخاباتی و ساختارهای ناقص آن، بی تدبیریها، کج سلیقگیها و ... در فرآِیند برگزاری انتخابات از یک سو و سوء مدیریت مطالبات و اعتراضات مدنی هواداران موجب شد تا محیط سیاسی و جنبش اجتماعی مردم تحت الشعاع قرار گیرد و به سوی بحران و سوء استفاده غرب کشیده شود.
ثانیا ریاست جمهوری تنها بخشی از حکومت میباشد و نه همه آن. درکنار آن مجلس شورای اسلامی وجود دارد که نمایندگان شما مردم در آن حضور دارند، و قوانین کشور را تدوین و بودجه را تصویب و بر دولت نظارت دارند. همچنین قوه قضاییه وجود دارد که سازمان بازرسی و دیوان عدالت اداری میتواند هر نوع تخلفی را از مقامات دولتی گزارش و در دادگاهها بررسی کنند. این نهادها دژهای محکمی در دفاع از آزادیها و مردمسالاری دینی و حقوق ملت هستند.
ثالثاٌ در رأس همه این قوای حکومتی، رهبری نظام، که از مدافعان وسنگربانان آزادی و مردمسالاری طی سی سال انقلاب بوده است قرار دارد. شخصیتی که در دوران انسداد سیاسی میگفت خدا لعنت کند آن کسانی را که میگویند دانشجو نباید سیاسی باشد، و یا در مقابل تغییر قانون اساسی برای اینکه ریاست جمهوری سه دوره چهارساله شود مقاومت کرد، آیا ممکن است اجازه دهد که آزادیها و مردمسالاری دینی ضعیف شود؟ فردی که در دوران سکوت چپ و کنار رفتن از سیاست به آنها گفت که اگر به صحنه نیآیید، نظام و جامعه نمیتواند با یک جناح اداره شود و ناچار خواهیم شد از فعالان و نخبگان سیاسی بخواهیم یک چپ جدیدی را به وجود آورند، چگونه ممکن است راضی شود که تنها یک گروه وسلیقه خاص در صحنه سیاسی کشور فعال باشد؟ فردی که استقلال کشور را در دوران اصلاحات حفظ کرد و از رفتن کشور به سوی جنگ با آمریکا در چند سال اخیر جلوگیری کرد، آیا حاضر است جمهوری اسلامی را فدای یک گروه خاص و یا خدای نکرده سلیقه خویش کند، آن طوری که در تحلیل عدهای آمده است؟ لذا من مطمئن هستم که آزادیها و مردمسالاری و استقلال، مثل گذشته در کشور با قدرت تمام ادامه خواهد یافت و همه فعالان سیاسی، احزاب و جناح ها می توانند و باید در صحنه باشند.
آینده ایران
اما نکته مهمی راکه می خواهم به آن بپردازم شرایط تاریخی، منطقه ای و بین المللی ایران است.
شرایط تاریخی ایران نشان می دهد موقعیتی که در آن قرار داریم پس از سیصد سال به دست آمده و در آن فرصت هایی وجود دارد که اگر از دست برود ممکن است تا سیصد سال دیگر تکرار نشود؛ لذا امانتی از همه آن نسل هاست که در اختیار ماست و پر مسلم است که نباید به آن خیانت کنیم. نادیده گرفتن چنین موقعیت تاریخی وتعقیب منافع شخصی وگروهی و جناحی خود در چنین شرایطی خیانتی بزرگ به صدها میلیون ایرانی است که طی سه قرن آینده می آیند ومی روند.
ماندن ودر جا زدن در وضعیت های سیاسی ، عدم ورود به سطوح بالاتر شکوفایی وتوسعه، عدم تعقیب تحولات اقتصادی و فرهنگی و مدیریتی درکشور و در یک کلام زندانی کردن انقلاب در میان حصارهای سیاست وحکومت گناهی نابخشودنی است که نسلهای آینده آنرا بر ما نخواهند بخشید. امروزه هر نوع نزاع سیاسی هرچند که برحق هم باشد اگر ما را از ادامه انقلاب در حوزه های اقتصادی و فرهنگی باز بدارد یک گناه نابخشودنی است وفاتحان آن موجب خواهند شد که یک شکست استراتژیک را به ملت ایران تحمیل کنند. پس راهی جز وحدت بر سر ادامه انقلاب اسلامی در حوزه های فتح نشده نیست. البته لازمه آن هم ، اصلاحاتی در حوزه سیاسی می باشد.
شرایط منطقه ای و بین المللی ایران هم بی نظیر است. دریایی از فرصتها برای ما بوجود آمده است. ندیدن و استفاده نکردن از این فرصتها نیز یک گناه نابخشودنی است . برای استفاده از این فرصت های تاریخی و منطقه ای و بین المللی نیاز به وحدت داریم. مهم ترین وحدت در شرایط امروز وحدت مفهومی وارزشی ا ست. وحدت کلمه است. نباید کاری کنیم که عدالت در مقابل عدالت قرار گیرد. جمهوریت در مقابل اسلامیت نظام قرارگیرد. جمهوری اسلامی در مقابل آزادی قرار گیرد. نظام در مقابل انقلاب اسلامی قرار گیرد و ادامه انقلاب اسلامی در حصارهای سیاست زندانی شود و یا دینداری در مقابل اخلاق قرار داده شود. ادامه این وضعیت ما را به سوی فروپاشی می برد. سند چشم انداز بیست ساله کشور می تواند وحدت کلمه ما باشد. این سند از چنین ظرفیتی برخوردار است که عدالت ، آزادی ، مردمسالاری ، اسلام و انقلاب را در کنار یکدیگر و همراه با توسعه و شکوفایی و تعالی پی گیری کند.
ازطرف دیگر ما به وحدت عملی و رفتاری دو طرفه نیازمند هستیم .کسانی که در حوادث اخیر اشتباه کرده اند جبران نمایند وکسانی که آسیب دیده اند گذشت کنند و البته خسارت های وارده به آنان جبران شود. نیاز به بازگشت اخلاق و ارزش ها و تقوی به عرصه سیاست داریم. نیاز به همکاری و برادری داریم . نیاز به احترام به مردم و رعایت حقوق آن ها را داریم. من معتقدم عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. اگر نمی توانیم جای خود را به دیگران بدهیم و دیگران را در اداره کشور مشارکت بدهیم، بسی بیراه رفته ایم. نیاز به بسیج نخبگان کشور در اداره کشور و جامعه داریم، تا با کمک آن ها بتوانیم انقلاب را در حوزه های اقتصادی و فرهنگی ادامه بدهیم.
امروزه جامعه ایران و نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی دچار اختلافات شده است . خانواده انقلاب را تهمت باران می کنند. عده ای به برخی از اعضای این خانواده منافقین جدید لقب می دهند. عده ای دیگر بخشی از این خانواده را به عنوان خوارج لقب می دهند. آیا این یک توطئه نیست که نیروهای طرفدارنظام را به جان هم بیاندازند و یک فروپاشی درونی صورت بدهند؟ من معتقدم پشت سر این فتنه یک توطئه است. در اوج اقتدار جمهوری اسلامی در داخل ایران و منطقه و در زمانی که دولت بوش و صهیونیستها نتوانستند از طریق جنگ وتحریم به تنهایی کاری انجام دهند، به فکر انفجار از داخل افتادند تا با کمک آن ایران را ابتدا ضعیف سازند و سپس با کمک تحریم های جدید و احیاناً حمله از بیرون ایران را تسلیم کنند. مهم ترین ابزار توطئه گران در ایجاد فتنه استفاده از جهالت برخی و احساسات برخی دیگر است. درضمن تقویت انحرافات دراین میان نقش مهمی ایفا می کند . تاثیر اشتباه کاری های جاهلانه و بروز تعصبات و احساسات غیر منطقی در حوادث اخیر کمتر از تأثیر دخالت بیگانگان در آن نبوده است.
من معتقدم ادامه روش برخی از فعالان سیاسی ما را به عقب می برد و با شکست مواجه می کند و تاکنون هم آسیب هایی وارد کرده است و ادامه روش برخی دیگر ما را به سراشیبی می برد و آسیب می رساند. آسیب هایی که از هر دو طرف وارد شده قابل اصلاح است ، اگر عزمی برای اصلاح باشد این روشها باید اصلاح شود. با این حال معتقدم که آقایان میرحسین موسوی ، احمدی نژاد و کروبی و سایر فعالان سیاسی راهی جز کنار هم نشستن برای منافع ملی را ندارند. اگر در طی ماه های آینده دولت بخواهد که در مذاکرا ت هسته ای شرکت کند و یا مذاکرات با قدرت های بین المللی را شروع کندآیا نباید در آن ملت ایران با حمایت و همکاری همه ، سربلند از این مذاکرات بیرون آید ؟ یا اگر طی ماه های آینده اسرائیل قصدی علیه ایران داشته باشد، آیا نباید با وحدت در مقابل آن ها دفاع کنیم ؟
ادامه دارد ...